دختری با پدرش میخواستند از یک پل چوبی رد شوند. پدر رو به دخترش گفت: دخترم دست من را بگیر تا از پل رد شویم. 

دختر رو به پدر کرد و گفت: من دست تو را نمیگیرم تو دست مرا بگیر. 

پدر گفت: چرا؟ چه فرقی میکند؟ مهم این است که دستم را بگیری و با هم رد شویم.  

دخترک گفت: فرقش این است که اگر من دست تو را بگیرم ممکن است هر لحظه دست تو را رها کنم،  

اما تو اگر دست مرا بگیری هرگز آن را رها نخواهی کرد!! 


این دقیقا مانند داستان رابطه ما با خداوند است؛

هر گاه ما دست او را بگیریم ممکن است با هر غفلت و ناآگاهی دستش را رها کنیم،  

اما اگر از او بخواهیم دستمان را بگیرد، هرگز دستمان را رها نخواهد کرد!!! 

شعری زیبا و ادبیاتی درباره ی(( زندگی و بی پولی ))

یاد دارم یک غروب سرد سرد ... 
میگذشت از کوچه ما دوره گرد: 
.دوره گردم ، کهنه قالی میخرم. 
کاسه و ظرف سفالی میخرم. 
.دست دوم جنس عالی میخرم. 
. گرنداری کوزه خالی میخرم. 
.اشک در چشمان بابا حلقه بست. 
.عاقبت آهی کشید بغضش شکست. 
.اول سال است و نان در سفره نیست. 
.ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟! 
..بوی نان تازه هوش از ما ربود 
.اتفاقا مادرم هم روزه بود . 
صورتش دیدم که لک برداشته.. 
دست خوش رنگش ترک برداشته 
..سوختم دیدم که بابا پیر بود. 
.بدتر از آن خواهرم دلگیر بود. 
.مشکل ما درد نان تنها نبود؛
شاید آن لحظه خدا با ما نبود 
..باز آواز درشت دوره گرد. 
.ریشه اندیشه ام را پاره کرد. 
. دوره گردم ، کهنه قالی میخرم. 
.دست دوم جنس عالی میخرم. 
.خواهرم بی روسری بیرون دوید؛. 
_: آی آقا سفره خالی میخرید!!!...
دسته دوم جنس عالی می خرید؟!  

ضرب المثل های پارسی براساس حروف الفبا

در جدول زیر ضرب المثل های پارسی  بر اساس حروف الفبا دسته بندی شده اند که شما عزیزان علاقمند به آشنایی هر چه بیشتر زبان پارسی می توانید با کلیک روی هر حرف ضرب المثل هایی که با همان حرف انتخابی شما شروع میشوند را مشاهده و مطالعه بفرمائید.


 

ح
 
 

 

سخن بزرگان

خدا روزی ده همه ی پرندگان است؛اما روزی آن ها را به داخل لانه شان نمی ریزد.  <هالند>


به هنگام انتقام گرفتن دوتا چاله بکن...یکی هم برای خودت.


محبتی که به انتظار پاسخ و پاداش باشد،محبت نیست؛معامله است.   <وانو تریو>


آنان که می دانند رنج می برند و آنان که نمی دانند به دیگران رنج می دهند.


 

شعری از یک بزرگ

به هرجا ناتوان دیدی توان باش                                      به سود مرم خامُش زبان باش

به زیر پای بی دستان زمین باش                                   به چشم زورمندان آسمان باش

یتیمی را به مهری شادمان کن                                     گل بی باغبان را باغبان باش


پهوان کشتی شورورزی