یک داستان کوتاه

موهای سپید !!!!  

 

 

یک روز دختر کوچکی در اشپزخانه نشسته بود و به مادرش که در حال اشپزی بود نگاه میکرد. ناگهان متوجه چند تار موی سفید در بین موهای مادرش شد.از مادرش پرسید : مامان!چرا بعضی از موهای شما سفیده؟؟

مادرش گفت : هر وقت تو یه کار بدی میکنی و منو ناراحت میکنی،یکی از موهام سفید میشه. دختر کوچولو کمی فکر کرد و گفت : حالا فهمیدم چراهمه ی موهای مامان بزرگ سفید شده !!

یک داستان کوتاه

مدیرارشد 

مردی به یک مغازه فروش حیوانات رفت و درخواست یک طوطی کرد.
صاحب فروشگاه به سه طوطی خوش چهره اشاره کرد و گفت: طوطی سمت چپ ۵۰۰ دلار است.
مشتری: چرا این طوطی اینقدر گران است؟
صاحب فروشگاه: این طوطی توانایی انجام تحقیقات علمی و فنی دارد.
مشتری: قیمت طوطی وسطی چقدر است؟‌
صاحب فروشگاه: ...

طوطی وسطی ۱۰۰۰ دلار است. برای اینکه این طوطی هر کاری را که سایر طوطی ها انجام می دهند، انجام داده و علاوه بر این توانایی نوشتن مقاله ای که در هر مسابقه ای پیروز شود را نیز دارد.
و سرانجام مشتری از طوطی سوم پرسیده و صاحب فروشگاه گفت:  ۴۰۰۰ دلار !
مشتری: این طوطی چه کاری می تواند انجام دهد؟
صاحب فروشگاه جواب داد: صادقانه بگویم من چیز خاصی از این طوطی ندیدم ولی دو طوطی دیگر او را مدیر ارشد صدا می زنند!